ما یه چــیزی رو تو گاگــول (!) ســرچ کردیــم (دانلود یه کتاب بود !) چیزایــی کــه اورد:
عـمل لثـه چیست و چه فوایدی دارد !؟ مطــالب سایــت هــا ! :| نرخ ســکه و طلــا ! :| یافــت نشــد ! :| نوســتالژی یا پاســخگوی مــسائل امـــروز ما !؟ :| مدرســه راهنــمایی شهیــد دستغــیب ! :| رئال مادریــد با نتیــجه یک بر صـــفر بارســلونا را شکســت داد ! :| بچه هــای حیــاط ما با صفــان ! :| نور چــشمی ها فضا را غیــر رقابتــی کرده اند !!! :|
و اینگــونه شد که بنــده در ســکوت تو کوچــه بغلــی محــو شدم ... ! :| :|
ای کسانی که به پارک دوبله دخترها میخندین وقتی که پشت سر یک دختر در صف عابر بانک گیر کنید گریه تان را خواهم دید ( اینم یه نمونش دختره بعد اینکه دستگاه دو بار پیغام داده کارت شما معتبر نیست گفت ای وای دیدی چی شد کارت تلفونم اشتاهی زدم)
طرف رو چند روز پيش به عنوان كارآفرين نمونه آووردن تو تلويزيون , اومده ميگه : " من ده سال پيش مثل خيلي از جوونهاي ديگه كارم رو از صفر شروع كردم , از صفر مطلق و هيچ چيزي به جز چهل مليون تومن كه از پدرم گرفته بودم نداشتم " من ديگه حرفي براي گفتن ندارم . فقط هر وقت اينو يادم مياد بايد يه چندباري سرمو بكوبم به ديوار كه آروم بشم
یادش بخیر بازی کردن نمایش سخت سرماخوردگی برای نرفتن به مدرسه... کیا ایفای نقش کردن تو این اجرا؟؟ آره خب از خود سرماخوردگی سخت تر بود لا مصب قبول دارم...^_^
استادت قطعا مرده واسه نمره دادن پارت کرده واسه اینکه جلو دخترا سر بلند بشه جلو شون چپ و راست ضایت کرده مشکل استاد کلشه که به جای عقل با کود پره هرچند استادی رو می شناسم که از من و تو کله پوک تره همه درگیریم از کلاسا در می ریم همه از دانشگاه فقط جوک ساختیم مشروط شدیم خندیدیم استاد یه برگه از کیف در اورد گفت امتحان دارید گفتیم استاد مکه رفتی مرگ هر کی که دوست داری آخر ترمی نذار مشروطو در به در شیم ولی گفت دست من نیست دانشجو زار می زد اَساس امتحانشو رو بار می زد استادی که با ورقه ی امتحان هی خودشو باد می زد دانشجو خسته بود و پریشان بدنبال راه تقلبی تو اینجا خرخونی که فاصلش باتو ده تامیز اونورتره شانس تو کناریات یکی از یکی گاگول تره برگه رو میدی به استاد با اینکه میدونی نمرت بده ولی استاد که برگه صحیح نمیکنه پس قبولیت صد در صده
یه بنده خدا نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش … مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت … طرف یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعد … مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست. طبق لیست من الان نوبت توئه … اون مرد گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر … مرگ قبول کرد و اون مرد رفت شربت بیاره … توی شربت 2 تا قرص خواب خیلی قوی ریخت … مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت … مرد وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد و نوشت آخر لیست و منتظر شد تا مرگ بیدار شه … مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت! بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم! نتيجه اخلاقي :مرگ گول نميخورد
اس ام اس يه دختر به دوستش : شلام نانازم . قفونت بلم . مماختو عمل كلدي چوچولو شده خيي خوف شده . بزلگ بود اوف بود . . . . . نتايج اخلاقي : 1 : پسرها اگر اين جمله معروف كه : " مردها هميشه بچه ميمونن و هيچوقت بزرگ نميشن " رو از كسي شنيدين اجازه دارين هر جوري كه بلدين ( با پشت دست و با روي دست و لگد و فوش ) از خجالت طرف دربياين . خلاصه خودتونو خالي كنين ديگه 2 : اگر دخترها روزي به اين موفقيت بزرگ نايل بشن كه مثل يه پسر 20 ساله حرف بزنن از شدت ذوق خودكشي دسته جمعي ميكنن .
عضو شوید
عضویت سریع
آمار
وب سایت:
آمار مطالب
آمار بازدید
