روزی ملا در شهری بر سر سفره حاکم نشسته بود. حاکم چندین مرتبه در اثنا غذا عطسه گرفت وهر دفعه به طرف ملا رو کرده عطسه می کرد کلا گفت: این حرکت شما عیب است. حاکم جواب داد: در شهر ما این حرکت را نمی دانند ملا در حال بادی خارج کرد حاکم غضبناک شده گفت: چه بی تربیت مردی هستی که در سر سفره چنین حرکت بی قاعده ای را از تو سر می زند. ملاگفت: در شهر ما این حرکت بی قاعده عیب شمرده نمی شود.
…..
بقیه را در ادامه مطلب بخوانید ...
:: موضوعات مرتبط:
داستان طنز ,
,
:: بازدید از این مطلب : 393
چند سال پیش یک روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم. ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدندکه ( ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر)).
رفتم خواستگاری، دختر پرسید: مدرک تحصیلی ات چیست؟ گفتم: دیپلم تمام! گفت: بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشو برو دانشگاه.