میخواستم قیمت یه شلوارو بپرسم دستمو گذاشتم رو شلواره اومدم بگم این شلوار چند قیمته اشتباهی گفتم ببخشید آقا این شلوار چه رنگیه!!!
هه هه هه
.:: خاطرات خنده دار فروردین ۹۲ ::.
مامان من از کامپیوتر فقط بلده یه سری بازیارو بیاره بازی کنه…
روی کیبورد کامپیوترمون یه علامت ضربدر هست که پنجره هایی که باز هستن رو میبنده!!!
حالا برا مامانم فیلم گذاشتم تموم که شده میگه چجوری ببندمش؟
گفتم اون علامت ضربدر رو بزن.. اونم دستشو گذاشت رو مانیتور روی ضربدری که گوشه پنجره هست..
به سلامتی همه مامانا که جوونیشونو گذاشتن واسه اینکه ماها یه چیزی یاد بگیریم… قربون همشون
یادش بخیر میرفتیم سوپری سر کوچه از تلفنا داشت که سکه ۵ تومنی توش میزاشتیم موقعی طرف بر میداشت باید فشار میدادیم تا بتونیم بحرفیم منم همیشه یادم میرفت بفشارم !!!! تازه نونم دونه ای ۱۰ تومن بود !!
داشتم خیر سرم بعد عمری درس میخوندم،بعد نمیدونم چی شد خواستم یه فکری کنم که بعد از فارغ التحصیل شدنم تو طرح کار نکنم و برم یهو واسه تخصص(الان فهمیدین میخوام پزشک بشم یا بیشتر توضیح بدم؟)
فک کردم مثلا میتونم یه ازدواج سوری کنم که یهو یاد فرار از زندان و مایکل اسکافیلد افتادم(الان فهمیدین من فرار از زندان رو دیدم؟البته افتخار نیستا)و باز یهو یاد اون قسمت افتادم که بلیک میره سراغ زن سوری مایکل و باز یهو رفتم عمق سانسور صداسیما…(تازه میفهمم با دیدن فیلمای دوبله کجاهارو که از دست نمیدیم)
یعنی من اینطوری درس میخونم…اصلا تمرکز فوران میکنه از من…اگه بخت یار باشه از این فورانات رو باز براتون تعریف میکنم…
با تچکر
آقاهه برگشت گفت من قبلش بگم یکم صدای listening بده ولی شرایط برای همتون یکسانه
پخش کردن صدارو اصن افتضاحی کیفیت صدارو اینطوری براتون بگم
فرض کنید دوتا پیرزن ته زیرزمین با هم درگوشی حرف بزنن شما اینور زیر زمین با این ضبط دستیا صدارو ضبط کنید بعد بذارید پشت میکروفن پخش بشه
خوب یه جوری بذارید آدم بفهمه اینا اقلا به چه زبونی حرف میزنن
یه اسباب بازی داشتیم یه محفظه ی پر از آب داشت و کلی حلقه های رنگی توش بود و یه دوتا چیزی شبیه نیزه هم توش بود.بعد دوتا کلید داشت که وقتی میزدی حلقه ها میپریدن بالا و باید مینداختیمشون تو اون یارو نیزه ها…
ههههییییی یادت به خیر بچگی